تراشکـــــــار ماهـــــــری شده ام بس کـــــــه

تـــــــو نیـــــــامدی

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 14:19 | |

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 14:18 | |

مـــن زنــم

بــی هیچ آلایـشـــی

حتی بی هیچ آرایـشـــی

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 14:11 | |

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 14:6 | |

مثل امواج دریا آمدی و ساحل قلبم را در میان خودت گرفتی ،

همدیگر را دیوانه کرده بودیم با نوازش های هم ،

آن سکوت عاشقانه را به یاد داری

در لحظه بوسـیدن هم ؟

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 14:5 | |

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 8:33 | |

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 8:30 | |

روزهاست درگیرم ...اما تو باور نكن

بگذار سیگارم را بکشم ...

مانده ام کدام را راضی کنم !

دلی که می خواهد عاشـــق باشد !!

یا عقلی که می خواهد عاقـل باشد...

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 8:27 | |

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 14:19 | |

همیشه به یادت هستم اما شاهدی ندارم !

به جز کلاغ بام خانه مان......

که او هم حقیقت را ،

به تکه پنیری میفروشد

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 16:34 | |

صدا بـــــــزن مـرا ، 

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 16:34 | |

تنگی نفست رو نندا ز گردن آلودگی هوا
دلت رو ببین ، کجا گیر کرده!

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 16:33 | |

دلم دیوار میخواهد
بدون آجر!
دیواری که فقط
تو آنسوی باشی و من اینسوی
ازش بالا برویم دوتایی
... ... دستهای هم را بگیریم.... و از سیبهای آمده تا آن بالا... بچینیم
و تو .......ستاره ات را ...... روی آسمان ..... نشانم دهی
که منم
و من آسمانم را / نشانت بدهم
که تویی
تا...تو لبخندت را..... روی سیب نقاشی کنی
و من لبخندت را .....روی لبهایم نقاشی کنم

و تو باشی ومن...و...آسمون و تو و من!

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 16:33 | |

کمی بامن مداراکن...

[+] نوشته شده توسط مینومینا در 16:29 | |